در 6 فبروری ساعت 04:17 دقیقه به وقت ترکیه بود که دو زمین لرزه بزرگ مرکز و جنوب ترکیه و شمال سوریه را لرزاند. نخستین زلزله در 34 کیلومتری غرب غازی عینتاب رخ داد. که بزرگی این زلزله 7.8 ریشتر، قوی ترین زمین لرزه در عصر معاصر در این منطقه، بعد از زمین لرزه سال 1939 ارزنجان(اَرزَنجان) بوده است. این زمین لرزه، پس لرزه های متعددی را به دنبال داشت که قوی‌ترین آنها به بزرگی 6.7 ریشتر بود. دومین زمین لرزه 9 ساعت بعد، در 4 کیلومتری جهت جنوب- جنوب شرقی اکینوزو در ولایت قهرمان مرعش در ساعت 1:24 به وقت ترکیه رخ داد که بزرگی آن 7.5 ریشتر بود. مرکز این زمین لرزه در غرب غازی عینتاب و در نزدیکی مرز با سوریه بود. سازمان زمین شناسی ایالات متحده ابعاد گسیختگی آن را 90 کیلومتر طول و 25 کیلومتر عرض تخمین زد. در این زلزله تاکنون دست کم 5000 نفر کشته و بیش از 240000 نفر دیگر زخمی شدند. که این امار با گذشت هر لحظه در حال تغییر است. در مجموع حدود 6217 ساختمان در ده ولایت در سراسر ترکیه فرو ریختند. قلعه غازی عینتاب، ساخته شده توسط هیتی ها نیز در این زمین لرزه ویران شد. در سوریه در شهر حلب، دومین شهر بزرگ این کشور، 46 ساختمان فروریخته است. در حماة، یک ساختمان هشت طبقه فرویخت و 125 نفر در داخل آن گرفتار شدند. در دمشق، بسیاری از مردم از خانه های خود به خیابان ها گریختند. نکته قابل توجه در مورد این زمین لرزه این است که یک محقق هلندی 3 روز قبل از وقوع این زلزله در ترکیه و سوریه، در توییتی این زلزله را پیش بینی کرده بود. وزارت خارجه قطر از برقرای پل هوایی با ترکیه برای کمک رسانی به این کشور خبر داد. کاخ کرملین در بیانیه ای اعلام کرد که بشاراسد، رییس جمهور سوریه پیشنهاد کمک مطرح شده از سوی ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه مبنی بر اعزام نیروهای نجات را پذیرفته است. در همین حال، پوتین تماس تلفنی با رجب طیب اردوغان، همتای ترکیه خود برقرار کرد و در این تماس بر آمادگی روسیه برای کمک به ترکیه در مواجهه با پیامدهای زلزله تاکید کرد؟

اما سوال مهم این است دلیل اصلی این زمین لرزه در چیست.

کره زمین از هفت قطعه اصلی تشکیل شده است که همین هفت قطعه از تعدادی قطعات کوچک تشکیل شده است. این قطعات به صورت مداوم در حال حرکت هستند و براثر برخورد آن ها پدیده های همچون لرزش، شکستگی ها، کوه ها و چین خودگی ها بوجود می آید.

چرا زلزله در جنوب ترکیه اتفاق افتاد؟

جنوب ترکیه در محل  تلاقی سه قطعه قرار دارد. قطعه آناتولی، قطعه عربستان و قطعه آفریقا. در جنوب ترکیه، قطعه عربستان در حال حرکت به سمت شمال اروپا است و همین باعث میشود قطعه آناتولی که ترکیه روی آن قرار دارد به سمت غرب رانده شود. این حرکت قطعات زمین باعث فشاری زیاد روی مناطق مرزی قطعات میشود. آزاد شدن ناگهانی این فشار باعث زمین لرزه در این ساحات میشود. زلزله اخیر ترکیه بر اثر فشار قطعه آناتولی و قطعه عربستان ایجاد شده است.

.و در اخیر این ویدیو برای زخمی شدگان این حادثه از خداوند بزرگ، شفا عاجل خواهان هستیم. 

نویسنده: سید احمد صمیم حسینی

 

 یوتیوب ما

چهره پنهان که توانست دور از تعقیب دولت افغانستان و دنیا14سال به کارش ادامه بدهد. چهره پنهان و دور از دسترس.

• اما سوال اساسی این است که او چطور توانست در این مدت بشکل پنهانی به کارش ادامه بدهد و دنیا هم نتوانست رد پای او را دریابد، قبل از تماشای این ویدیو حتما عضو کانال شوید و با لایک کردن این ویدیو از ما حمایت کنید. و در ادامه با کانال ون میدیا پلس همراه باشید.

   

  مدت هاست زمانی که از طالبان یادآوری میگردید. نام ذبیح الله مجاهد هم با نام این گروه پیوند خورده بود. و این مجاهد بود که فعالیت این گروه را تعریف میگرد. اما او هرگز دیده نشده بود.

  ذبیح الله مجاهد در خانواده پشتون در شرق افغانستان به دنیا آمده است. در مورد خانواده، دوران کودکی و تحصیلات معلومات دقیق ارایه نشده است،  و شخص ذبیح الله مجاهد هم در این مورد در هیچ رسانه‌یی جزیات ارایه نکرده است. اما به گفته خودش، او تحصیلات ماستری در بخش علوم دین دارد.

 

• در دوره اول امارت اسلامی افغانستان، آقای مجاهد شغلی معمولی در وزارت اطلاعات و فرهنگ بر عهده داشت. زمانی که دولت طالبان توسط نیروهای ناتو و ایالات متحده شکست خورد. مجاهد در کنار طالبان وفادار ماند و برعلیه نیروهای ناتو و دولت افغانستان به مبارزه پرداخت. سر انجام بعد از دستگیری محمد حنیف سخنگوی طالبان در سال 2007 ، ذبیح الله مجاهد بطور رسمی کارش را منحیث سخنگوی گروه طالبان آغاز کرد. و از آن زمان مسوولیت های پذیرش یا رد فعالیت های گروه طالبان را برعهده گرفت. مجاهد در یک تقسیم بندی دقیق با دیگر سخنگوی طالبان، صرفا بر فعالیت های طالبان در شمال، شرق و مرکز افغانستان تمرکز دارد و یوسف احمدی مسئول مناطق غربی و جنوبی کشور بود.

  مجاهد گرچه هیچگاه تصویری از خود منتشر نمی کرد، اما در پاسخ به سوالاتی درباره هویت و چهره واقعی اش تا حدی خود را توصیف می کرد. مجاهد در یک گفتگو تلفونی خود را مردی میانسال، متاهل و با چند فرزند ساکن افغانستان معرفی کرد.

  به گفته خودش او بنابر تهدیدات امنیتی، هیچگاه در یک نقطه ساکن نبود و همواره در حال حرکت از یک نقطه افغانستان به نقطه دیگر افغانستان بوده است.

  مجاهد ادعا کرده بود که مدرک کارشناسی ارشد در مطالعات مذهبی دارد اما به دلیل های امنیتی هرگز نام محل تحصیل خود را فاش نکرد. در سال 2014 شماری از شهروندان در شبکه های اجتماعی عکس های در تویت شده ذبیح الله مجاهد را دست بدست میکرد که نشان دهنده موقعیت او در منتقطه سند پاکستان بود. اما ذبیح الله مجاهد همیش موقعیت کاری خود را در داخل افغانستان گفته بود.

  همواره در مورد او شک و تردید، هم از طرف حکومت و هم از طرف جهان وجود داشت. تعدادی از آگاهان معتقد بودند که ذبیح الله مجاهد یک شخصیت است نه یک فرد، که چندین نفر زیر این نام فعالیت می کرد. چطور ممکن است یک شخص بتواند همزمان با چندین رسانه ها به تماس شود. به این دلیل ذبیح الله مجاهد را فقط یک نام میدانستند که ظاهر فزیکی ندارد و زیر این نام چندین شخص فعالیت میکند.

  در سال 2009 خبرنگار سی ان ان نک رابرتسون با شخصی که رو به عقب کمره بود مصاحبه کرد که خود را ذبیح الله مجاهد معرفی کرد. رابرتسون مشخصات ظاهر ذبیح الله مجاهد را این طور معرفی کرد. شخص که در حدود 30 سال سن دارد. چهره با ریش زیاد، و قد 180

  بعد از پخش این گزارش، ذبیح الله مجاهد این گزارش را جعلی خواند.

 

• در می 2011 امنیت ملی افغانستان اعلان کردند که اسم اصلی ذبیح الله مجاهد حاجی اسماعیل 42 ساله است و از منطقه چمن پلوچستان پاکستان است. که این ادعا هم از طرف ذبیح الله مجاهد رد شد.

  · ۲۱آوریل ۲۰۱۷: مجاهد مسئولیت حمله به یک پایگاه ارتش را بر عهده گرفت که در آن بیش از ۱۴۰ سربازان کشته شدند.

  · ۲۱ جنوری ۲۰۱۹: مجاهد مسئولیت حمله به یک مرکز آموزش ریاست عمومی امنیت ملی را بر عهده گرفت که در آن بیش از ۱۰۰ پرسنل امنیتی کشته شدند.

  · ۲۹ نوامبر ۲۰۲۰: مجاهد مسئولیت حمله به پایگاهی ارتش در افغانستان را بر عهده داشت که ۳۰ پرسنل امنیتی در آن کشته شدند.

  · ۱۷ جون ۲۰۲۱: مجاهد از مرگ دانش صدیقی روزنامه‌نگار رویترز، که در جریان هجوم طالبان بین تیراندازی‌های نیروهای افغان و طالبان کشته شد، عذرخواهی کرد. مجاهد ادعا کرد که طالبان آگاه نبودند که صدیقی چگونه درگذشت، و از خبرنگاران درخواست کرد قبل از ورود به منطقه جنگی به طالبان اطلاع‌ رسانی کنند به طوری که این گروه می‌تواند از آن فرد خاص مراقبت کند.

  سر انجام بعد از سقوط کابل بدست گروه طالبان در 17 آگوست 2021 آقای مجاهد به عنوان سخنگوی طالبان در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی حاضر شد. و چهره خود را نمایان ساخت. چهره که به باور شماری از شهروندان چهره ساختگی برای شخصیت ذبیح الله مجاهد است. اما خبرنگاران که قبلا با او در ارتباط بوده است. تایید میکند که مطابق صدا که در گذشته با او در ارتباط بودند همین ذبیح الله مجاهد است.

  ذبیح الله مجاهد قبل از آشکار چهره خود از طریق پیام، ایمیل و تماس تلفونی با خبرنگاران داخلی و خارجی در ارتباط بود. او در سال 2017 در تویتر پیوست و بیش از 313 هزار دنبال کننده داشت. و توانست از شبکه های اجتماعی برای رسیدن به اهداف خود درست استفاده کند.

  ذبیح الله مجاهد نزد مخالفان خود هم چهره محترم است. و همه به دانش و دانایی او اندک شک هم ندارد. دلیل رابطه او با گروه طالبان هنوز به صورت درست هویدا نشده است و شماری هم عقاید نزدیک او و گروه طالبان را یکی از عوامل همکاری او با گروه طالبان میداند.

  به این شکل او توانست در مدت 1.5 دهه به شکل چهره پنهان بماند. چهره ناشناس که حتا وجود ظاهری او را هم نفی میکرد. اما او توانست معموریت خود را به شکل درست انجام دهد و جایگاه خود را در حکومت جدید طالبان هم حفظ کند. 

داستان کلاشنیکف

 

داستان کلاشنیکف

یوتیوب ما:

معروف ترین سلاح دنیا. کلاشنیکف به AK47 هم معروف است. که Ak به روسی مخفف (Avtomat Kalashnikow) هست یعنی اسلحه اتوماتیک کلاشنیکف. و عدد 47 هم برمیگیردد به افزایش تولید این اسلحه در سال 1947. اما چی شد میخایل کلاشنیکف تصمیم به ساخت این سلاح را بگیرد.  

زمان جنگ جهانی دوم است، میخایل کلاشنیکف، به عنوان راننده تانک در حال مبارزه با نیروی های دشمن هست. ارتش شوروی در حال شکست بود. در یکی از حمله‌های ارتش آلمان نازی، همه همکاران کلاشنیکف میمیرد و فقط میخایل زنده ماند. میخایل را به بیمارستان برده میشود. در این حمله شانه میخایل به شدت ضربه دیده بود. داکتران اجازه برگشت میخایل به جبهه را ندادند. و گفتند که میخایل دوباره باید به روستا نزد خانواده خود برگردد، و تا زمانی که دوباره صحتمند نشود، به جبهه برنگردد. میخایل با وجود که سال های خانواده اش را ملاقات نکرده بود، ترجیح داد به خانه نرود، و خواست روی طرح سلاح اش کار کند. میخایل ذهنش درگیر این بود که چطور میشود یک سلاح قدرتمند ساخت که بتواند در مقابل سلاح اتوماتیک آلمان نازی مقاومت کند. در آن زمان ارتش شوروی سلاح اتوماتیک(PPSH 41) داشت. اما این سلاح مشکلات خیلی زیاد زیاد داشت و در میدان جنگ در مقابل سلاح قدرتمند ارتش نازی تاب مقاومت نداشت. این سلاح ضد آب نبود. در زمان جنگ وقتی آب داخل سلاح میشد، و چون هوای روسیه هم خیلی سرد بود، آب داخل ماشین سلاح یخ میزد و شلیک صورت نمیگرفت. خواست میخایل این بود سلاح بسازد که این مشکل ها را نداشته باشد. میخایل از یک اسلحه آلمانی(STG 44) الهام گرفت و کار را برای ساخت اسلحه شروع کرد. این نکته خیلی مهم است، اینجا به ما نشان میدهد، که ارتش آلمان نازی به اندازه در بخش های نظامی پیشرفته بود، که روس ها از سلاح های المانی الهام میگرفتند.

اما کار ساخت یک اسلحه اینقدر هم ساده نبود. میخایل درهرجای که ساخت اسلحه جدید را مطرح میکرد. مورد تمسخر قرار میگرفت. در آن شرایط دشوار جنگ، چطور دولت خط تولید اسلحه ها را متوقف میساخت و سلاح میخایل را تولید میکرد.

تلاش های میخایل ادامه داشت. بلاخره اجازه تولید فقط یکدانه از این مدل اسلحه داده میشود. میخایل روزها و شب ها کار کرد، بلاخره کار اسلحه تمام شد و وارد میدان آزمایش قرار گرفت. اما به نظر شما در میدان آزمایش سلاح میخایل چگونه کارکرد داشت. سلاح میخایل ناکام شد، دولت کارگاه که در اختیار میخایل گذاشته بود، دوباره از نزد میخایل گرفت، این واقعا شکست بزرگ و غیر قابل قبول برای کلاشنیکف بود. میخایل به کارش ادامه داد، چون دیگر راهی نداشت. شانه اش افگار بود نمیتوانست به جبهه برود، باید فقط فقط، باخت ارتش شوروی را تماشا میکرد. میخایل تمام عیب های سلاح را کوشش میکرد برطرف کند. سال ها تلاش کرد تا اسلحه بدون نقض خود را وارد میدان جنگ بسازد، بلاخره طرح سلاح تکمیل شد و قرار بود که وارد مرحله تست قرار بگیرد که به یکبارگی صدای شنیده شد. پیروزی.

جنگ تمام شد، المان ها شکست خورند و شوروی پیروز این جنگ. این خبر خیلی خوشحال کننده بود برای ملت شوروی، خیلی خوشحال کننده برای میخایل، با وجودی که لب های میخایل پر از لبخندهای شادیانه کامیابی بود، اما سال های زحمت اش در حال خاک شدن بود. جنگ تمام شده بود، دیگر کشور به سلاح نیاز نداشت. میخایل با یک دنیا نا امیدی قرار داشت که به یکبارگی ورق برگشت. دولت شوروی اعلام کرد که کشور به یک ارتش منظم و سلاح قدرتمند ضرورت دارد و این خبر برای میخایل همیجان برانگیز بود. دولت برای اینکه، کار میخایل دقیق تر باشد، یک منهدس خانم را برای کمک به میخایل فرستاد، که بعدها میخایل با او ازدواج کرد. سه سال گذشت. بلاخره در سال 1947 (AK) آماده شد. اما این بار واقعا این سلاح بدون نقض بود.  اگر در سرما گذاشتند این سلاح شلیک کرد، اگر در خاک گذاشتن بازهم شلیک کرد، اگر در جای مرطوب گذاشتند باز هم کارکرد. در نهایت هویدا شد این سلاح هیچ نقطه ضعف ندارد و به همین اساس تبدیل به خوبترین سلاح تاریخ گردید.

این سلاح ویژگی های زیاد داشت

اول این که سلاح استفاده اش خیلی راحت بود.

خیلی ارزان تر از سلاح های دیگر ساخته میشد

نگهداری اش خیلی راحت بود

سادگی، ازران بود و نگهداری آسان این اسلحه سبب شد، این سلاح در تمام دنیا پخش شود. جنگ عراق و ایران تقریبا با همین اسلحه صورت گرفت. و حتا بعضی کشورهای نماد (AK 57) را روی پرچم خود اضافه کردند. که نشان میدهد که همیشه اماده دفاع از سرزمین خو هستند.

روایت های مختلف وجود دارد که حتا در جنگ ویتنام و عراق، آمریکایی های وقتی دشمن خود را میکشتند (M16)  خود را دور مینداختند و کلاشنیکف دشمن را برمیداشتند. حتا آمریکایی های هم باور داشتند که (AK 47) شوروی بهتر از (M16) آمریکا است.

با اسحله به شدت به دنیا پخش میشود، تا جایی که این اسلحه به دست گروه های تروریسی میفتند. حالا کار تا جایی رسیده که کشورهای مختلف بدون مجوز رسمی، دارن این اسلحه را میسازند. سالانه در حدود 20 هزار نفر با اسلحه کلاشنیکف در سراسر جهان کشته میشود. و از 5 درصد تمام سلاح های دنیا 1 درصد کلاشنیکف هستند.

وقتی در مورد کشتار که با این سلاح میشود از میخایل پرسیدند، میخایل گفت این سلاح را برای محافظت از کشورم ساختم نمیدانم این سلاح چگونه به دست گروه های تروریستی افتاده است.

اگر از قضاوت ها در مورد این سلاح بگذریم. واقعا این سلاح یکی از قدرتمندترین سلاح تاریخ تا به امروز شناخته شده است.

طالبان کیستند؟ و افغانستان را چگونه اداره میکند.

 

طالبان کیستند؟ و افغانستان را چگونه اداره میکند.

یوتیوب ما

اگر داخل بدنه طالبان را زیر ذره بین قرار بدهیم. سه ضلع قدرت شکل خواهد گرفت. در ضلع اول قدرت طالبان، هبت الله آخندزاده، رهبر این گروه قرار دارد. شخصی که هیچگونه تجربه نظامی ندارد. و درهیچ جنگی رویارویی با دولت افغانستان و متهدانش نقش نداشته است. در ضلع دوم قدرت طالبان گروه قدرتمند به نام شبکه حقانی قرار دارد. شبکه که خواهان قدرت بیشتر در اداره طالبان است. در ضلع دیگر قدرت طالبان ملا عبدالغنی برادر و ملا یعقوب قرار دارد. کسانی که رابطه نزدیک با آمریکا دارد.

سراج الدین حقانی در راس شبکه حقانی قرار دارد و با داشتن نیروهای آموزش دیده‌ی واحدهای از انتحار کنندگان، خودش را پیروز جنگ با آمریکا میداند. شبکه حقانی بخش های مهم قدرت را در دست دارد. وزارت داخله زیر کنترول این کروه است. و در اداره استخبارات طالبان، دست بالا دارد. قدرت این گروه، نسبت به 20 سال قبل به طور چشمگیر در بدنه طالبان افزایش یافته است. بیست سال قبل رهبری این شبکه را جلال الدین حقانی در دست داشت. وزارت مخابرات، وزارت داخله، وزارت مهاجرین و دعوت کنندگان و معاونیت استخبارات طالبان، از مهمترین کرسی های هستند که به شبکه حقانی، رسیده است.

سراج الدین حقانی، وزارت امور داخله را اداره میکند و این کرسی به او قدرت بیشتر داده است تا در سطح محلی و ملی در افغانستان، کنترول داشته باشد. حتا اگر یکی از افراد وابسته به طالبان کندهاری، در یکی از ولایت ها به حیث والی انتخاب شده باشد اما از آنجا که، حقانی وزارت داخله را اداره میکند، این توانایی را دارد که در سطح ولایات همه چیز را اداره کند.

ایالات متحده آمریکا برای دادن اطلاعات که منجر به، بازداشت یا هم کشته شدن سراج الدین حقانی شود، 10 میلیون دالر جایزه تعیین کرده است. اما او حالا سرپرست وزارت داخله افغانستان است.

فرماندهان پولیس 13 ولایت وابسته به این شبکه هستند. ریاست های استخبارات 13 ولایت وابسته به شبکه حقانی هستند. ولایت های کندز، پغلان، بامیان، پروان، پنجشیر، لغمان، کنر، ننگرهار، لوگو، پکتیا، خوست، پکتیکا و غزنی

واحد بدری، که یکی از واحدهای مهم شبکه حقانیست. جنگجویان آن انتحاریانست که چشم به اشاره سراج الدین حقانی دوخته اند.

این واحد در واقع بنیه نظامی شبکه حقانیست. سراج الدین حقانی در یک سخنرانی در شهر کندهار برای نخستین بار، تایید کرد که در 2 دهه گذشته، 1050 انتحار کننده را به افغانستان فرستاده است و شکست ناتو را مدیون همین انتحاری ها دانست. شبکه حقانی مسوولیت پیچیده ترین حمله های انتحاری را به دوش گرفته است. حمله های که 100 ها کشته و زخمی بجا گذاشته است.

واحدهای بدری 313، از نخستین واحد های بودند که با فرار اشرف غنی و پیش از رسیدن طالبان کندهاری، اوضاع کابل را بدست گرفتند.

منابع مالی بخش های شرقی و جنوب شرقی کشور به شمول گمرک تورخم، پاره چنار، بندر غلام خان و انگور اده، به دست شبکه حقانیست.

در ضلع دیگر قدرت طالبان، ملا عبدالغنی برادر و ملا بعقوب مجاهد قرار دارد.

سهم غنی برادر و ملا یعقوب در قدرت طالبان

ملا عبدالغنی برادر، معاون اول رییس الوزرا، ملا بعقوب مجاهد سرپرست وزارت دفاع، مولوی عبدالسلام حنفی، معاون رییس الوزرا، ملا عبدالحق وثیق، رییس استخبارات طالبان، ملا عبدالمنان عمری، سرپرست وزارت فواید عامه، ملا خیرالله خیرخواه، وزیر اطلاعات و فرهنگ.

والیان 17 ولایت از افراد وابسته به ملا عبدالغنی برادر و ملا یعقوب هستند. ولایت های بدخشان، کندز، بلخ، جوزجان، فاریاب، بادغیس، بغلان، پروان، بامیان، غور دایکندی، غزنی، فراه، نیمروز.

بندر حیرتان، شیرخان بندر، بندر آقینه و بندر ابونصر فراهی، افراد نزدیک به ملا عبدالغنی برادر و ملا یعقوب مجاهد جابجا هستند

والیان 9 ولایت از افراد نزدیک به شبکه حقانی هستند. ولایت های نورستان، کنر، لغمان، ننگرهار، لوگو، وردک، پکتیا، خوست و پکتیکا

ملا محمد یعقوب پسر رهبرپیشین این گروه به نمایندگی از کندهاریان، وزارت دفاع طالبان را، رهبری میکند. در بدنه طالبان، تنها شبکه حقانی نه، بل ملا محمد یعقوب نیز واحدهای انتحارکنندگان را در چارچوب وزارت دفاع طالبان، جابجا کرده است. لشکر منصوری واحد انتحار کننده دیگری است که رهبری آن را ملا محمد یعقوب برعهده دارد.

واحد دیگر از انتحار کنندگان به نام، لشکر عمری نیز در چارچوب وزارت دفاع طالبان، به زیر اداره ملا محمد یعقوب قرار دارد. انتحار کنندگان این واحد، در بدنه قول اردوهای طالبان، در بخش های گوناگون افغانستان جابجا هستند.

اما اگر دوباره به ضلع اول قدرت برگردیم. ملا هبت الله 55 ساله است و در کندهار به دنیا آمده است. ملاهبت الله برخلاف رهبران دیگر طالبان تجربه نظامی ندارد. آگاهان امور سیاسی او را ملای تندرو میداند که خواهان تطبیق کردن نظام خالص شریعی است.

صدای منسوب به هبت الله آخندزاده رهبر طالبان 21 میزان 1401

ملا محمد حسن رییس الوزرای طالبان، هدایت الله بدری، سرپرست وزارت مالیه، شیخ خالد حنفی، سرپرست وزارت امر به معروف و نهی از منکر، شیخ عبدالحکیم حقانی، قاضی القضات و رییس دادگاه عالی، شیخ ندا محمد ندیم، سرپرست وزارت تحصیلات عالی، نور محمد ثاقب وزیر ارشاد، حج و اوقاف، نورالدین ترابی، معاون جمعیت هلال احمر افغانی، و شمس الدین شریعتی لوی سارنوال طالبان، از نزدیکترین افراد، ملا هبت الله آخونزاده، در کابیه این گروه هستند. افراد وابسته به ملا هبت الله، همچون والیان ولایت های کابل، هرات، زابل، قندهارو هلمند گذاشته شده است. و در بندر اسلام قلعه و نیز گمرک اسپین بولدک، در کنار افراد نزدیک به رهبر طالبان جابجا شدند.

ملا هبت در راس قدرت

 کرسی های ریاست الوزرا

ریاست دادگاه عالی

 لوی سارنوالی

 چهار وزارت و پنچ ولایت را در دست دارد.

در ضلع دیگر این مثلت قدرت، افراد وابسته به شبکه حقانی،

کرسی های سه وزارت،

 معاونیت نخست استخبارات

 و 9 ولایت را در دست دارد

. و در ضلع دیگر این مثلت قدرت، ملا عبدالغنی برادر و ملا یعقوب،

کرسی های ریاست استخبارات

دو معاونیت رییس الوزرا

 سه وزارت

و هفده ولایت را در دست دارند. در میان این سه ضلع قدرت رقابت و اختلاف های زیادی وجود دارد. فرمان ممنوعیت آموزش و پرورش زنان، توسط ملاهبت الله صادر شده است و این تصمیم جنجان برانگیز سبب شده، ملا یعقوب مجاهد و سراج الدین حقانی را در یک سقف قرارداده و خواهان دیدار با ملا هبت الله هستند. دو ضلع مثلث قدرت طالبان در واقع مخالف این تصمیم ملا هبت الله هستند. پس از کشتده شدن ایمن الظواهری دومین رهبر شبکه القاعده، در قلب کابل، توسط پهپادهای آمریکا، اختلاف های این ضه ضلع قدرت را آشکار ساخت. پس از آن حمله آمریکایی ها تایید کردند که برخی از رهبران طالبان، محل بودباش، رهبر پیشین شبکه القاعده را به آنان فاش کرده بودند. کاری که در تضاد آشکار با منافع شبکه حقانی قرار داشت.

اگر بخواهیم بدانیم که بیشترین قدرت در ضلع قدرت طالبان از آن کیست. باید یاد آور شویم. در ضلع اول قدرت ملا هبت الله آخونزاده، در ضلع دوم قدرت شبکه حقانی و در ضلع سوم قدرت ملا برادر و ملا یعقوب مجاهد قرار دارد. اما قدرت ضلع دوم و ضلع سوم به قدری به هم نزدیک است که تفکیک کردن آن دشوار است. اما اگر تنش های این دو ضلع افزایش یابد. شاید معادله ضلع دوم و سوم برعکس گردد.