Tuesday, December 3, 2024

 آخرین روزهای خروج نیروهای شوروی از افغانستان است، و مجاهدین لحظه شماری را برای سقوط دولت داکتر نجیب آغاز کرده است

آمریکا، کشورهای غربی، پاکستان و مجاهدین باور داشتند که بعد از خروج نیروهای شوروی از افغانستان، حکومت نجیب الله بیشتر از چند هفته دوام نخواهد کرد، اما این معادلات مجاهدین و آمریکا غلط از آب درآمد چون هنوزهم داکتر نجیب کسی را داشت که معادلات جنگ را به نفع او تغییر میداد، در هر جنگی که میرفت پیروزی می‌آورد و خواب سقوط حکومت نجیب الله را برای مجاهدین حرام ساخته بود،

در تاریخ افغانستان آغازگر این کارنامه را کسی ندارد جز عبدالرشید دوستم



پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان، سفیر آمریکا در پاکستان و بی نظیربوتو، نخست وزیر پاکستان طرحی برای تصرف جلال آباد توسط نیروهای مجاهدین  را آماده کردند، آن ها قصد داشتند با تصرف این شهر یک دولت موقت به رهبری گلبدین حکمتیار شکل بدهد و مقدمات فتح کابل و سقوط کامل دولت نجیب الله را فراهم سازد.

ده هزار نیروهای حزب اسلامی حکمتیار و اتحاد اسلامی سیاف به جلال آباد حمله کردند، و توانستند میدان هوایی جلال آباد را به تصرف درآورد، و دست به شکنجه و اعدام نیروهای دولتی و غیر نظامیان زدند، نیروهای دولتی با نیروهای عبدالرشید دوستم با تمام قوا، به دفاع ادامه پرداختند، نیروهای مجاهدین مقابل قرارگاه اصلی ارتش متوقف شدند و نیروهای دولتی با حمایت هوایی ضد حمله را شروع کردند، نیروهای هوایی دولتی با حملات در ارتفاع خیلی زیاد کابرد موشک های استینگر مجاهدین را ناکام ساخت. موشک های استینگر مجاهدین نمیتوانست در آن ارتفاع هواپیماهای دولتی را هدف قرار بدهند.

دولت نجیب با کمک عبدالرشید دوستم بیش از 400 موشک را به سوی مجاهدین در جلال آباد شلیک کرد، این موشک پراکنی های عبدالرشید دوستم با وجود  که دقت خیلی پایین داشت، اما توانست روحیه مجاهدین بشکند، مجاهدین نتوانسته در برابر موشک های پرتاپ شده از دفاع کند و در ظرف چند ماه تمام مواضع خود را در جلال آباد از دست دادند، در این جنگ بیش از 3 هزار نیروی مجاهدین کشته و در حدود 12 تا 15 هزار غیر نظامی همچنان کشته شدند، بیش از 10 هزار نفر دیگر آواره شدند. در آن روزها عبدالرشید دوستم قندهار را همانند جهنم روی زمین، برای مجاهدین ساخته بود، این شکست سنگین روحیه مجاهدین را درهم شکست و فکر سقوط دولت نجیب را از یاد بوردند، در همین حال داکتر نجیب تلاش میکرد که سران مجاهدین را با دادن پول خریداری کند. و در این راه نجیب موفقیت های بزرگی را بدست آورد، اکثریت قمندانان مجاهدین با گرفتن پول دست از جنگ کشیدند

کمک های آمریکا از طریق پاکستان به دست مجاهدین می‌رسید و بخش عمده آن تحویل حزب اسلامی حکمتیار می‌شد. بیشتر کمک های عربستان به اتحاد اسلامی افغانستان به رهبری عبدالرسول سیاف میرسد که بیشتر جنگ جویان عرب داوطلب نیز از این طریق وارد افغانستان می‌شدند.

چین میلیون های دالر سلاح های مختلف از جمله توپ ضدهوایی و موشک انداز را در اختیار گروهای  مجاهدین افغان قرار میداد و ارتش آزادی بخش چین، مجاهدین افغان را در اردوگاه های نظامی آموزش می‌داد.



عبدالرشید دوستم در اواخر دهه شصت شمسی یکباره در افغانستان مطرح شد. او در آغاز فرمانده یک گروه کوچک شبه نظامی در شمال افغانستان را برعهده داشت و در دوان حکومت نجیب الله یکباره رشد یافت و فرماندهی یک ارتش بیست هزار نفری را برعهده گرفت. از تنگی واغجان لوگر تا تنگی فرخار تخار، از کوتل سبزک باغیس تا ستوکندو پکتیا و از دره های کنر گرفته تا دشت های قندهار و زابل نیروهای عبدالرشید دوستم حضور داشتند. نیروهای تحت فرمان دوستم با قساوت تمام علیه دشمنان شان می‌جنگیدند، و به همین دلیل، آنان را گلیم جمع میگفتند

جنرال دوستم گام به گام پله های رشد و پیروزی را میپیماید، و با گذشت هر روز محبوبیت و شهرت کسب می‌کرد، در هر نبرد که جنرال دوستم میرفت، نتیجه آن نبرد از قبل هویدا بود، پیروزی

این پیروزهای سریع عبدالرشید دوستم، برای اطرافیان حکومت نجیب حساسیت برانگیز شد و شروع به توطعه های کردند که رابطه عبدالرشید دوستم و داکتر نجیب را خراب بسازد، اطرافیان داکتر نجیب میگفتند که اگر قدرت و شهرت جنرال دوستم به همین اساس ادامه پیدا کند، عبدالرشید دوستم قدرت را از نزد نجیب الله خواهد گرفت، اطرافیان نجیب بلاخره موفق شدند و داکتر نجیب طرح ترور عبدالرشید دوستم را طرح کرد، داکتر نجیب میخواست توسط نیروهای هوایی حکومت به جنرال دوستم حمله کند و تعدادی نیروهای را از هلمند به این منظور به مزارشریف انتقال داد. دوستم را در ننگرهار مسموم ساختند، وزیر دفاع نجیب الله بالای دوستم حمله کرد که در این حمله تلفات زیادی به نیروهای دوستم وارد شد و خود دوستم به شدت زخمی شد.

زمانی که دوستم میخواست از مزارشریف به کابل بیاید هواپیمای حامل او مورد حمله راکتی قرار گرفت ولی اصابت نکرد.

عبدالرشید دوستم از طرح دولت برای تروراش آگاه شده بود و در اولین فرصت با سران مجاهدین و احمدشاه مسعود تماس برقرار کرد و با بیش از 40 هزار نیرو به  مجاهدین پیوست. جنرال دوستم از مزارشریف به شبرغان رفت و تلاش برای تصرف مزارشریف را آغاز کرد، نیروهای دوستم از سمت شرقی مزارشریف از استقامت غند والگا، از سمت حیرتان و از سمت تیمورک و پل امام بُکری بالای مزارشریف حمله کردند، شدیدترین جنگ آغاز شد و نیروهای دولتی از اسمان، نیروهای عبدالرشید دوستم را هدف قرار دادند، که تعدادی زیادی افراد دوستم کشته شدند، اما سرانجام مزارشریف سقوط کرد و نیروهای عبدالرشید دوستم مزارشریف را تصرف کردند، با سقوط شهرمزارشریف، عبدالرشید دوستم، احمدشاه مسعود و عبدالعلی مزاری در شهر جبل السراج در شمال کابل جمع شدند و اساس یک اتحاد را گذشتند که بعدها به ائتلاف شمال مشهور شد. و در این دیدار طرح حمله به کابل را را روی دست گرفتند، حدود 700 تن از افراد جنرال دوستم اولین گروه بود که وارد کابل شدند. روز 16 اپریل است و داکتر نجیب تلاش میکرد تا از کشور خارج شود، اما نیروهای جنرال دوستم که کنترول میدان هوایی را در دست داشتند نگذاشتند که نجیب الله موفق به فرار شود. در 8 ثور 1371 گروه های مختلف مجاهدین وارد کابل شدند. و بعد از 48 ساعت جنگ های داخلی آغاز شد. زمانی که تنش های میان احمدشاه مسعود و گلبدین حکمتیار بالا گرفت، دوستم 4 تا 5 هزار نیروهای خود را برای کمک احمدشاه مسعود فرستاد و شکست سنگین را به مواضع گلبدین حکمتیار وارد کرد، در این جنگ کنترول قلعه بالاحصار، تپه مرنجان و میدان هوایی کابل را در دست گرفت.

 اما دوستی عبدالرشید دوستم با مسعود دیری دوام نکرد، عبدالرشید دوستم می‌خواست قوای تازه از شمال افغانستان وارد کابل بسازد که مسعود اجازه نداد، در همین زمان عبدالرشید فکر میکرد که حکومت از نیروهای او فقط برای اهداف خود استفاده میکند و در حکومت مجاهدین ازبیک‌ها نقش اساسی را ندارد، به همین دلیل به یکبارگی از احمدشاه مسعود جدا شد و به دشمن خود گلبدین حکمتیار پیوست و در این زمان جنگ‌های شدیدی را علیه مسعود راه انداخت. اما رابطه دوستی او با گلبدین حکمتیار هم دیری دوام نکرد.

در زمستان 1371 هجری شمسی عبدالرشید دوستم در یک جنگ با نیروهای احمدشاه مسعود شکست سنگین خورد و تمام مواضع خود را در کابل از دست داد، در این زمان عبدالرشید دوستم به شمال افغانستان رفت و در نه ولایت شمال افغانستان از بدخشان تا باغیس نوعی حکومت نیمه مستقل را ساخت. هواداران عبدالرشید دوستم در این زمان او را پادشاه میگفتند، تمام صلاحیت در دست او بود، در این زمان صلح و امنیت را در ولایت های شمالی برقرار کرد، مکتب ها و دانشگاه ها بروی همه باز شد و شهر شبرغان را در آن زمان مسکو کوچک لقب گرفت، مردم از ولایت های دیگر برای کار به شبرغان میرفتند. گاز دولتی در سراسر شهر مزارشریف در هر خانه فعال شد. و برق 24 ساعته شد،

در شمال افغانستان موسسات تولیدی و اقتصادی، انتقال گاز، کود برق، صنایع نساجی، سیلو و ذغال سنگ فعال شد، احداث سرک های جدید، تمدید لین برق به مناطق بی برق، شبکه های شهری گاز در شهرهای شبرغان و مزارشریف، پایپ لین گاز به مزارشریف و احداث صدها مکتب از جمله پروژه های دولتی بود که در این زمان ساخته شد

روضه مزارشریف در این دوره دوباره بازسازی شد، وهزاران مهاجرین کابل که از جنگ های داخلی فرار کرده بودند به ولایت های شمالی پناه بردند.

دولت دوستم واحد پولی خود را چاپ می‌کرد که به نام پول جنبشی مشهور بود.

در حالی که ولایت های شمالی تحت تلسط عبدالرشید دوستم در حال ترقی و پیشرفت بود اما در سایر ولایت های جنگ های خونین مجاهدین ضمینه ظهور طالبان را فراهم ساخت،  شامگاه روز جمعه 27 سپتامبر 1996، طالبان وارد کابل شدند و با افراشتن پرچم سفید امارت اسلامی بر برج کاخ ریاست جهوری افغانستان قدرت را در دست گرفتند و به این اساس دولت مجاهدین در کابل شکست خورد، طالبان تا سال 1375 در اکثر نقاط کشور به جز ولایت های شمالی و دره پنجشیر، حکومت خود را شکل دادند، طالبان نمی‌توانستند دولت دوستم را از راه نظامی شکست دهند، در آن زمان دولت دوستم بیش از 50 هزار ارتش منظم و مسلح داشت. رسول پهلوان و برادرش عبدالملک پهلوان از جمله افراد پرنفوس حزب جنبش ملی افغانستان و نزدیک به عبدالرشید دوستم بود، در سال 1996 رسول پهلوان در یک درگیری کشته شد، ترور رسول پهلوان به شدت به رابطه بین عبدالملک و دوستم ضربه زد، عبدالملک فکر می‌کرد که برادرش به دستور دوستم کشته شده است، اما عبدالرشید این اتهام را رد میکرد و میگفت ترور رسول پهلوان توطعه دشمن است

اما رابطه عبدالملک با  هرگز با دوستم خوب نشد.

طالبان نقطه ضعف عبدالرشید دوستم و حکومتش را پیدا کردند، نقطه ضعف آن عبدالملک بود

در ماه می 1997 عبدالملک به طور ناگهانی به طالبان پیوست و اجازه داد که نیروهای طالبان وارد مزارشریف شوند، این اقدام به سقوط موقت مزارشریف به دست طالبان منجر شد، در این زمان عبدالرشید دوستم به ترکیه تبعید شد.

اگر چه بعدها دوباره عبدالرشید دوستم به ولایت های شمالی برگشت و سنگین ترین جنگ‌ها را علیه طالبان راه انداخت، اما دوستم دوباره هرگز نتوانست آن عظمت گذشته خود بدست بیاورد، ولایت های شمالی هرگز نتوانست دوباره آن امنیت و عظمت گذشته خود را تجربه کند، به این اساس حکومت 5 ساله عبدالرشید دوستم به پایان رسید و فصل جدید حکومت طالبان بر مزارشریف آغاز گردید.


No comments:

Post a Comment

  آخرین روزهای خروج نیروهای شوروی از افغانستان است، و مجاهدین لحظه شماری را برای سقوط دولت داکتر نجیب آغاز کرده است آمریکا، کشورهای غربی، ...